آشيانه اي پر از ترانه

منوي اصلي

آرشيو موضوعي

آرشيو مطالب

لينکستان

ساعت

امکانات

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 265
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 268
بازدید ماه : 346
بازدید کل : 50963
تعداد مطالب : 97
تعداد نظرات : 12
تعداد آنلاین : 1



 

ازم گرفت

سرنوشت بدیه اول جاتو ازم گرفت
 صبح فردا شد دیدم رد پاتو ازم گرفت
 تا می خواستم به چشمای روشنت نگا کنم
 مال دیگری شدی و چشاتو ازم گرفت
 تو رو جادو کرد یکی با یه چیزی مثل طلسم
اثرش زیاد بود و خنده هاتو ازم گرفت
تو با من حرف می زدی نگات یه جای دیگه بود
 خدا لعنتش کنه ، اون ، نگاتو ازم گرفت
لحظه هات یه وقتایی مال دوتامون می شدن
 اون حسود ، اون دو سه تا لحظه ها تو ازم گرفت
 خیلی وقته
سختمه دیگه تنفس بکنم
 یه جور عجیبی انگار هواتو ازم گرفت
خدا دوس نداشت بیام پیشت کنار تو باشم
 باورت نمی شه حس دعاتو ازم گرفت
دست روزگار چه قدر با من و آرزوم بده
لحن فیروزه ای مریماتو ازم گرفت
سلامت ، خداحافظیت عزیزمای نقره ایت
 حرف آخر ، به امون خداتو
ازم گرفت
 تو حواس واسم نذاشتی چه کنم از دست تو
 اشتباهم بهترین جمله هاتو ازم گرفت
 نمی خواد بپرسی چی ، خودم دارم بهت می گم
 تو یه خط خوردگی دنیا ، صداتو ازم گرفت
 یه کم از برگشتن قشنگتو وقتی گذشت
 یکی اومد و یه ذره وفاتو ازم گرفت
 هفتم
اردی بهشت نزدیکای تولدت
جمعه که قد تموم زندگیم دلم گرفت
 

 

0
نويسنده: bernadet تاريخ: برچسب:شعر معاصر,مريم حيدرزاده,ياتويا هيچكس,ازم گرفت, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید

نويسندگان

لينکهاي روزانه

جستجوي مطالب

طراح قالب

© All Rights Reserved to mykimia.LoxBlog.Com | Template By: NazTarin.Com